در این ایل غریب گر پدر رفت، تفنگ پدری هست هنوز
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۳۵۱۴۰
گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، فرهاد بامداد؛ این یادداشت تلاشی است برای نور روز تاباندن بر راهبرد دفاعی جمهوری اسلامی و نقش سردار شهید در اجرایی شدن آن. در آستانه چهارمین سالگرد شهادت یگانه سردار دلها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی دو رخداد (ویرانسازی غزه و ترور شهید رضی) ذهن را دوباره به سمت بازخوانی راهبرد رهبری معظم انقلاب و مرد میداندار آن شهید سلیمانی میبرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دو جنایت ویرانسازی غزه و ترور شهید رضی یادآور شد که آنچه در منطقه ما از نان شب واجبتر است قدرت دفاعی و عمق راهبردی یک کشور است، چرا که در جهانی که قدرتمندان آن به هیج یک از قوانین و پروتکلهای خود ساختهشان هم پایبند نیستند -مانند همه کشی غزه که صدای دبیرکل ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی را درآورد، اما با حمایت دولت به اصطلاح دمکرات امریکا ادامه دارد، و ترور برون مرزی مستشار رسمی دولت سوریه در خاک سوریه از سوی رژیم غصاب- تنها راه ادامه حیات قدرتمند شدن همهجانبه است.
یرای بازخوانی راهبرد دفاعی ایران باید به کمی پیش بازگشت و از دکترین بوش آعاز کرد.
دکترین بوش-چینی
عنوان معاون نخست ریئس جمهوری شاید در ذهن خواننده ایرانی آن نوایی را نداشته باشد که ذر ذهن یک امریکایی دارد، در ایالات متحده دومین نفر از نظر قدرت معاون نخست رئیس جمهور است. حتی بر اساس باور پرشماری از کارشناسان در دوره زمامداری بوش پسر، دیگ چینی در ظاهر معاون نخست، اما در واقع نفر اول امریکا و همه کاره دولت بود. دیک جینی دارای یک نظریه بود که بعدتر به دکترین بوش شهرت یافت، چینی میگوید:
«تنها راهی که در برابر متحدان غربی قرار دارد یک دفاع پیشگیرانه، پیگیرانه و طولانی مدت به جوامع و الگوهای رفتاری متقابل آنهاست. ما در حالی که باید کشورهایمان را حفظ نماییم در همان حال باید خطرات را نیز دور کنیم. تروریسم بینالمللی (اسلامی) امروز قصد دارد تا جوامع، اقتصاد و الگوهای رفتاری ما را از میان بردارد»(Summer ۲۰۱۶: Political Science Quarterl).
در این متن دیک چینی اشکارا این هدف و نقشه رسیدن به آن را بیان میکند. بر اساس باور او ایالات متحد باید با همراهی همپیمانان غربی خود دست به دفاع پیشگیرانه (بخوانید تهاجم و اشغال) بزند تا با به هرج و مرج کشیدن و ناآرام سازی کشورهای دیگر منابع و اقتصاد آنها را به تاراج ببرند.
دکترین بوش که در اصل تئوری چینی بود، ابر چراغ راه ایالات متحده آمریکا در آغاز و ادامه قرن بیست و یکم شد. بوش در یکی از سخنرانی هایش میگوید:
اولین وظیفه دولت ایالات متحده همان چیزی است که همیشه بوده است، حفاظت از مردم آمریکا و منافع آمریکا. این یک اصل پایدار آمریکایی است که این وظیفه دولت را مکلف میکند تا پیش از آن که تهدیدها به آسیب جدی بدل شوند، با استفاده از تمام عناصر قدرت ملی، تهدیدات را پیش بینی و مقابله کند. هر چه تهدید بیشتر باشد، خطر بیعملی بیشتر میشود – و در نتیجه انجام اقدامات پیشگیرانه برای دفاع از خود قانعکنندهتر است.
در مقابل تهدیدهای بزرگی مانند حمله تروریستی با سلاحهای کشتار جمعی در راستای جلوگیری از این گونه اقدامات توسط دشمنان، ایالات متحده، در صورت لزوم، از حق ذاتی خود برای دفاع از خود، به صورت پیشگیرانه عمل خواهد کرد(A. Summary of National Security Strategy ۲۰۰۲).
در بالا بر اساس سخنان بوس و چینی روشن است که امریکا میخواهد بر بنیاد دفاع پیش از موعد عمل کند. یا آنگونه که در میان پارسی زبانان گفته میشود با قصاص قبل از جنایت، هر کشوری که میتواند در آینده برای او تهدید به شمار آید(چه از سویه نظامی، اقتصادی و از همه مهمتر تمدنی) را با حمله و ویران کردن آن نابود کند. در واقع انگار کشورها را در آغاز به پایان برساند.
برهمین اساس بوش کوچک ایران را محور شرارت خواند و عنوان کرد که دکترین او با حمله به ایران و براندازی جهوری اسلامی سرانجام پیدا میکند، هرچند که بوش رفت و امریکا بعد از او چند رئیس جمهور دیگر را هم به خود دید، اما پرچم نظام مقدس ایران همچنان برفراز است.
رهبر فرزانه، استراتژیست یگانه خاورمیانه
دیک چینی و بوش از زاویه خودشان درست اندیشیده بودند و ایدهشان در افغانستلن، عراق و بعدتر به شکلی دیگر تا حدی در سوریه، لیبی و فلسطین اشغالی اجرایی شد. این امر تا به آنجا پیشرفت که کشورهای مرتجع و دولتهای ضعیفشان نقش گاو شیرده را پذیرفتند و برای بیعت با رژیم غصاب صف کشیدند.
اما دو مرد نگذاشتند که این نقشه شوم اجرایی شود: آیت الله العظمی خامنهای راهبر انقلاب اسلامی و مرد میدان سردار سرافراز حاج قاسم سلیمانی.
رهبری معظم سالها پیش از برآمدن بوش کوچک و در زمان بوش پدر پس از لشکرکشی نخست امریکا به غرب آسیا یا دور اندیشی منحصرد به خودشان دریافتند که انقلاب اسلامی از منظرغربیان دو راه بیشتر ندارد: نخست: تن دادن به نظم جهانی پسا جنگ سرد. یعنی تسلیم شدن و حل شدن در نظم امریکا خواه جهان یا دوم: از میان برداشته شدن از راه قدرت سخت یعنی مورد حمله نظامی قرار گرفتن و پیامدهای آن(اشغال و ویرانه شدن).
اما انتخاب یکی از این دو سرنوشت، باور مستکبرین بود.
در واقع نکته کلیدی این است که فرزانهای در این سمت جهان به راه سومی اندیشید. قوی ساختن کشور از راه خودباوری و پایبندی به آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی.
رهبر فرزانه انقلاب در سال ۱۳۷۰ که شماری از مسئولین وقت بر این باور بودند که با پایان یافتن دفاع مقدس، تمامی خطرات از کشور دور شده و به نام بازسازی به دنبال کوچک سازی سپاه و کاستن از بودجههای دفاعی کشور بودند آشکارا این امر را غفلت خواندند و راهبرد خودشان را به شرح ذیل بیان کردند: ملت ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺳﻼمی ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻫﺪﻑ ﺗﻮﻃﺌﻪﻫﺎی ﺍﺳﺘﻜﺒﺎﺭ ﺟﻬﺎنی ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻧﺸﺎن ﺪﻫﻨﺪﻩ ﺑﻴﻢ ﻭ ﻫﺮﺍسی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺧﻴﺰﺵ ﺍﺳﻼمی ﺩﺭ ﺍﻗصی ﻧﻘﺎﻁ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻟﺬﺍ ﺑﺮﺍی ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺩﺳﻴﺴﻪﻫﺎی ﺩﺷﻤﻦ ﺁﻣﺎﺩگی ﻧﻴﺮﻭﻫﺎی ﻣﺪﺍﻓﻊ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻳک ﺿﺮﻭﺭﺕ ﺍﺳﺖ.(ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺭ ﻧﻴﺮﻭی ﺯﻣﻴنی ﺳپاه - ۲۴ /ﻣﻬﺮ/ ۱۳۷۰) ایشان در ادامه در شرح چگونگی آمادگی برای دفاع، بر لزوم تقویت همه جانبه سپاه و ارتش دربرابر توطئههای دشمن تاکید میکند.
رهبر انقلاب در سطرهای بالا آشکارا اعلام میکنند که استکبار جهانی دست از توطئههایش بر نخواهد داشت و تنها راه در برابر این نیروهای اهریمنی نه سازش است و تسلیم بلکه آمادگی کامل دفاعی و تقویت همه جانبه آن است.
صنعت موشکی دفاعی ایران
اگر قدرت دفاعی ایران اکنون در چنین جایگاه رفیعی قرار گرفته است، در این راه دانشمندان و شهیدان والامقامی همچون شهید والا مقام تهرانیمقدم، بیگمان نقش آفرینیهای ماندگاری داشتهاند. اما بیشک نقش اصلی و مرکزی را یک تن بر عهده داشت. رهبری که در تمامی سالهای راهبری خود یک قدم از راهبرد صنعت موشکی عقب ننشست و از آغاز با تشخیص بی بدیلشان تنها راه چاره را بومیسازی دانستند.
سردار حاجیزاده در اینباره میگوید:
«در مقطعی بعد از فروپاشی شوروی، موشکهای «اسکاد» با برد ۳۰۰ کیلومتر به مبلغ ۱۰ هزار دلار از سوی این کشور به فروش میرسید؛ در حالی که پیشتر، ما از کشور کره موشک به مبلغ ۲.۵ میلیون دلار خریداری میکردیم. همه مسئولان نظامی حتی شهید طهرانیمقدم با خرید موشک از شوروی موافق بودند؛ اما یک نفر مخالف بود؛ آنهم حضرت آقا. دلیل مخالفت ایشان هم این بود که برنامه ما در بومیسازی صنعت موشکی در حال به نتیجه رسیدن بود و اگر ما آن موشکها را خریداری میکردیم، موضوع صنعت موشکی خود را رها میکردیم و دیگر ادامه نمیدادیم. اصرار فرماندهان برای خرید موشکها موجب عصبانیت حضرت آقا شد و ایشان تشر زدند و گفتند که این موضوع را دنبال نکنید، بلکه بروید و ساخت موشک در داخل را دنبال کنید.» (۵ اسفند ۱۴۰۱، گفتوگوی تلوزیونی)
بر اساس این تاکید و استراتژی رهبری معظم انفلاب، ایران اسلامی که روزی چشم به موشکهای ۳۰۰ کیلومتری دیگران داشت امروز به گواه دشمنان حتی به موشکهای هایپر سونیک دست یافته است. پل ایدون، تحلیلگر سیاسی، در مقالهای برای مجله «فوربس» نوشت که ه پهپاد و موشک توسط ایران اینطور تداعی میکند که صنعت تسلیحاتی جمهوری اسلامی در اوج شکوفایی قرار دارد.
عمق استراتژیک
«عمق استراتژیک» یک مفهوم در ادبیات نظامی است که به طور گسترده به فواصل بین خطوط مقدم یا بخشهایی از نبرد و مناطق مرکزی صنعتی، پایتخت و دیگر مراکز کلیدی یا تولید نظامی اشاره دارد. به زبانی سادهتر طی دو دهه اخیر تمام نبردها به بیرون از مرزهای کشور کشیده شدهاند.
دهه شصت با آغاز تجاوز رژیم بعث عراق، جنگ بیدرنگ به مرزهای کشور کشیده شد و به فاصله کوتاهی با وجود دفاع جانانه مردم و نیروهای مسلح (ارتش و سپاه) به فرماندهی شهید جهانآرا خرمشهر سقوط کرد و آبادان به محاصره در آمد. اگر رهبری امام روح الله و لبیک مردم به فرمان ایشان برای شکست حصر آبادان نبود، میتوان پیشبینی کرد که آنچه که نباید میشد، میشد.
بر همین اساس با پایان دفاع مقدس و آغاز رهبری، حضرت آیتالله العظمی خامنهای، یال دوم (بال نخست صنعت موشکی بود) برنامه کلان دفاعی ایران را به پرواز در آمد، و آن افزایش عمق راهبردی ایران است:
«این نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید؛ این نگاه فرامرزی را از دست ندهید. قناعت نکنیم به منطقهی خودمان: ما غُزِیَ قَومٌ قَطُّ فی عُقرِ دارِهِم اِلّا ذَلّوا؛ (۶) این حدیث از معصوم (علیه السّلام) است که آن کسانی که در خانه نشستند تا به آنها حمله بشود دچار ذلّت شدند. این جوری نباشد که یک چهاردیواری را انتخاب کنیم و دیگر کارمان به این نباشد که پشت این دیوار چه کسی است، چه تهدیدی وجود دارد. این نگاه وسیع فرامرزی، این امتداد عمق راهبردی گاهی اوقات از واجبترین واجبات کشور هم لازمتر است که مورد توجّه قرار بگیرد که خیلیها متوجّه به این نیستند، خیلیها توجّه به این ندارند. حالا بعضیها هم توجّه دارند و به نفع دشمن حرف میزنند - [مثلاً میگویند]«نه غزّه، نه لبنان» -، امّا خیلیها هم توجّه ندارند؛ واقعیّت این است. این نگاه به این منطقهی وسیع جغرافیایی که جزو وظایف و جزو مسئولیّتهای سپاه است.» (بیانات در دیدار مجمع عالی فرماندهان سپاه، ۱۳۹۸/۰۷/۱۰)
این راهبرد درخشان ناخدای کشتی انقلاب که امنیت امروزمان را بیش و پیش از هرچیزی (البته پس از لطف خداوند تعالی و عنایت صاحب عصر و زمان روحی و ارواحُ العالَمینَ لِترابِ مَقْدَمِهِ الفِداء) مدیون آن هستیم، به یک مرد میدان جهاد هم نیاز داشت، آن هم کسی نبود جز سردار دلها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی.
شهید سلیمانی و عمق راهبردی ایران اسلامی
برای اجرایی شدن دیدگاه رهبری معظم انقلاب پیرامون عمق راهبردی، نیاز به مردی بود که بتواند واجد ویژگیهای استثنایی یاشد، چیزی که در دانش مدیریت از آن به عنوان مدیریت تحول آفرین یاد میشود. در مقالهای که در مجله دانشگاهی مدیریت (The Academy of Management Journal) سال 1016 منتشر شده، چهار ویژگی برای مدیر تحول آفرین معرفی شده است:
«۱-نفــوذ آرمانی: در این حالت مدیر، ویژگیهای رهبر کاریزماتیک را دارد، مورد اعتماد و ستایش نیروهای خود است. نیروهایش او را به عنوان یک الگو میشناسند و سعی میکنند همانند او شوند.
۲- انگیزش الهام بخش: مدیر نیروهای خود را به این باور میرساند که رسیدن آرمان و هدف و ممکن قابل دسـتیابی است.
۳- گسترش ذهن: مدیر نیروهای خود را تشویق میکند که در حل مسائل خالقانه برخورد کنند و مفروضات به ظاهر بدیهی را مورد پرسش و بازبینی قرار دهند.
۴- ملاحظات فردی: مدیر نیازهای احساسی نیروهای خود را برآورده میکند. مدیر تحــول آفرین توجه ویژهای به نیازهای هر یک از نیروها برای دســتیابی به موفقیت یا رشــد دارد و با در نظر گرفتن تفاوتهای
و تلاش میکند تا با تک تک آنها ارتباط برقرار کند.»Vol. ۵۹, No. ۳ (June ۲۰۱۶))
این چهار ویژگی به اضافه دلآگاهی به مرگ و ایمان ژرف به مفهومی به نام شهادت بخشی از ویژگیهای آشکار سردار دلها بود.
شهید سلیمانی با ویژگیهایی که در بالا آمد موفق شد گروههای گوناگون که با اهداف متفاوت شکل گرفته بودند را باهم متحد کند. در واقع شهید سلیمانی با فرماندهی خاص خودش توانست حزبالله لبنان که با هدف مقابله با اشغال گری رژین غاصب، حشدالشعبی که با هدف مقابله با اشغال گری عراق از سوی امریکا، بسیج مردمی سوریه در مقابه با داعش، انصار الله یمن که با هدف مقابله با دخالتهای کشورهای مرتجع و مدافعان حرم از تیپهای زینبیون (متشکل از شیعیان پاکستان) و لشکر فاطمیون (متشکل از شیعیان افغانستان) را حول یک محور، یعنی محور مقاومت در برابر نظم نوین امریکامحور، همگرا و همقدم کند.
حضور میدانی و عملگرایانه شهید سلیمانی باعث شد تا کاری تاریخی صورت گیرد و نیروهای ضد استکباری سنی با نیروهای شیعه در راستای اهداف استعمار ستیزانه همدل شوند. این درست همان نقطهای بود که تمامی قدرتهای استعماری و ضد اسلامی جهان و منطقه دریافتند که اگر ادامه یابد ایده تکین بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی(هماهنگ شدن مستضعفین جهان حول محور انقلاب اسلامی و ایستادگی در برابر استکبار جهانی) با راهبری رهبر فرزانه انقلاب و میدانداری سردار دلها در حال اجرایی شدن است؛ و این جایی بود که ناجوانمردانه سردار سلیمانی را به شهادت رساندند.
هرچند که گرگها خودشان خوب دریافتند که اگر پدر جبهه مظلومان را غریبانه به شهادت رساندند در این جبهه تفنگ پدری و پسران هستند هنوز.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: امام خامنه ای شهید سلیمانی عمق راهبردی محور مقاومت انقلاب اسلامی شهید سلیمانی ایالات متحده نیرو های خود دفاعی ایران عمق راهبردی سردار دل ها صنعت موشکی رهبری معظم اجرایی شد تنها راه کشور ها موشک ها نیرو ها بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۳۵۱۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری
ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش میخواهیم غوغا به پا کنیم، میخواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری میکنیم؛ بهتر است اینطور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با کارهای شما به خطر نمیافتد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش میخواهیم غوغا به پا کنیم، میخواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری میکنیم؛ بهتر است اینطور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با دو تا بمب به خطر نمیافتد؛ تا زمانی که ما نوجوانان و جوانان به همراه مادران غیورمان در میدان هستیم، نمیگذاریم به وجبی از این خاک نگاهی چپ بیفتد.
زیارت کرمان پر از برکت و همراه با خاطرات خوش معنوی و زمانی برای همدلی است؛ در این هنگام آموختم که جز گفتن شکر در مواقع سختی چیزی بر زبانم جاری نباشد چراکه ما دختران حاج قاسم و پای کار این مکتب هستیم؛ سفرمان را از بهشت روی زمین اصفهان یعنی گلستان شهدا آغاز کردیم؛ ساعاتی پیش از حرکت همه با کوله پشتیهای سبک اربعینی یکی یکی در خیمه جمع شدیم، بر سر مزار شهدای عزیزمان شهید زاهدی، خرازی، کاظمی و هم رزمانشان رفتیم و اذن رفتن خواستیم.
ساعت موعد فرا رسید و به سوی مقصد راهی شدیم؛ در طی مسیر با سربندهای یازهرا (س)، لبیک یا خامنهای، یا علیاصغر و عکسهایی از شهیدان خرازی، همت، زینالدین، کاظمی و… را به شیشه اتوبوس زدیم تا وجود آنها را کنار خودمان و در طول مسیر حس کنیم؛ کتاب میخواندیم، با همسفریها درمورد شهدا، مکتب حاج قاسم، آرمان کشور و مواردی مختلفی صحبت میکردیم و سعی داشتیم بهتر به معنویات خود بپردازیم.
پنجشنبه صبح برای اقامه نماز جماعت بیدار شدیم، عجب صحنهای بود و چه جمعیتی از استان اصفهان آمده بود، بیش از چهل اتوبوس و این لحظات آماده میشدیم برای آن اجتماع پرشور؛ چفیهها را سر میکردیم و یکی یکی با نظم خاصی کنار هم و پشتسر هم مینشستیم. خادمان پرچمهایی با شعار «فلسطین کلید رمزآلود فرج است» و عکس زیبا حاج قاسم را به دستمان میدادند تا در مراسم با افتخار آن را دست گرفته و بالا ببریم.
همه جمع شدیم و معرکه بزرگ و حماسی مادر دختری در مصلی کرمان طنین گرفت؛ همه باهم یک صدا شعار میدادیم و میگفتیم: «حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست، وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد و…» عجب صحنهای بود، چقدر دلنشین و پرغرور بود؛ آری باید بگویم که مردم و زنان میهن من چنین دلاوران غیوری هستند که همچون زینب کبری نمیگذارند علم این امت و ملت زمین بماند و خود به دل معرکه میزنند.
آرام آرم باید برای رفتن به بیت آماده میشدیم؛ بار خود را سبک کردیم، برای بغل دستی خود به یاد شهدا و با مداحی «حسین حسین میگیم میرویم کربلا» سربند برای هم بستیم، علم یا زهرا، یا مهدی و… را به دست گرفتیم، مداحی در باند پخش شد و پیادهروی ما از مصلی تا بیت آغاز شد؛ عجب قاب دشمن سوزی بود، عجب اتحادی بینمان موج میزد؛ چه مسیری را طی کردیم تا رسیدیم به بیت؛ آسمان اشک شوق میریخت، خیابانها بوی خاک و گل گرفته بودند، جمعیت دو هزار نفره ما ازدحامی را به وجود آورده بود که جای سوزن انداختن نداشت...
به بیتالزهرا (س) رسیدیم، جایی که حاج قاسم آن را به عشق حضرت فاطمه ساخت و در آن برای پرورش امت و اسلام، مراسم و فعالیتهای مختلفی را انجام میداد؛ چه جایی بود، چه معنویتی داشت، چه حس و حالی در آن نهفته بود، گویا به چند مکان به طور همزمان سفر کرده بودم… از گلیم پهن شده آبی رنگ زیبا که وصف حال دیدارهای رهبری را داشت گرفته تا فرش حرم امام حسین، حضرت زینب و ضریح قدیمی حضرت رقیه که اطراف تابوت حاج قاسم، همرزمش و شهید گمنام قرار گرفته بود.
پس از گذشت ساعاتی در این بیت نورانی، نوبت به نقطه متفاوت سفر میرسد؛ قرارمان ساعت عاشقی ۱:۲۰ در گلزار شهدای کرمان بود؛ همه اتوبوسها آرام آرام رسیدیم که در بدو ورود توفیق دیدار شهید گمنام ۱۹ ساله نصیبمان شد؛ چه مهمانیای بود آن شب… جوانی گمنام و هم سن و سال ما به استقبالمان آمده بود و چه لحظهای از این زیباتر؟!ته دلم میگفتم «حاجی خوب بلده از دختراش استقبال کنه! شکلات، شیرینی پنجرهای، کیک، چایی و…؛ الحمدلله که چنین پدری دلسوز و مهربانی داریم.»
در بین برنامهها یادی کردیم از دختر کوچولویی که به گلزار شهدا رفته بود تا شکلات پخش کند و برای سردار هم شکلات برد و سردار شکلات را با دستان خود در دهان نگین گذاشت؛ آری آن شب نگین هم میزبان ما بود و چقدر گریه کردیم با گریههایش و چه خاطراتی مرور شد...
دقایقی بر سر مزار رفتیم و خوب درد و دل این روزهایمان را برای حاجی گفتیم، عاقبت بخیری خواستیم، توفیق شهادت و…. پس از زیارت مزار او، نوبت به زائرانش رسید و همه ما بهدنبال مزار دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی میگشتیم؛ مزاری که خیلی بزرگ نبود، حوالی قد و قواره یک دختر نحیف ۱.۵، ۲ ساله؛ چه صحنهای بود، چقدر دردناک بود، فکر من پیش آن مردی بود که کل خانوادهاش را در یک روز از دست داده و در آن لحظات ما بودیم که با دلی جا مانده در گلزار شهدا کرمان راه افتادیم و به اصفهان آمدیم…
کد خبر 750958